رمان عشق خون آشام
سه جلدی
جلد اول عشق خون آشام
جلد دوم برده ی خون آشام
جلد سوم انتقام خون آشام
نویسنده : مهین مقدسی فر
#خون آشامی #عاشقانه #فانتزی #اروتیک #ترسناک #رمز و راز
خلاصه رمان:
#مدیس
توی اون شهر هیچکس واقعی بنظر نمیاد همه باعث ترسم میشن همه عجیب و غریبن همشون راز هایی دارن که هم دلم میخواد کشفشون کنم هم از فهمیدن راز هاشون میترسم فقط یه نفر هست که با همه ی راز هایی که داره بازم نمیتونم دوستش نداشته باشم اون زیباست .فوق العاده زیباست و من نمیتونم از کششی که بهش دارم جلوگیری کنم ولی چیزی که توی وجودشه منو میترسونه چون اون یه خون آشامه
#ویلیام
با اولین باری که دیدمش فهمیدم خودشه بوی اون ، مزه ی اون ، صداش ، همه چیش فرق میکرد میدونستم یه چیزی اشتباهه ، من یه هیولام و داشتن اون دختر یه اشتباهه ولی من با همه ی وجودم اون اشتباه و میخوام
#رافائل
تنها یک چیز در مورد من وجود داره نفرت انگیز سرد و قاتل
قسمتی از رمان
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺍﻓﺴﻮﻥ ﮔﺮﺵ ﺩﻫﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﻧﺸﺎﻧﺪ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﺩﻭ ﻃﺮﻓﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﯿﺸﺮﺗﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﭘﺸﺘﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ "ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻨﻮ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﮑﻨﯽ"
ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻭﯼ ﺍﺵ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻧﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ "ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ" ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ .ﺣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻟﺒﻪ ﯼ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﺪﻡ َ ﺳﮑﺴﯿﻪ ﺁﺭﺍﻣش ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻭﯼ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﻨﻢ ﺻﺪﺍ ، ﻟﺐ ﻫﺎﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻐﺰﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻧﻔﺴﻢ ﺑﺎ ﺁﻩ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ "ﻧﻪ. ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯿﻢ ، ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭﯾﻢ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻮ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺑﮕﺬﺭﻭﻧﯿﻢ ﻭ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺳﺎﯾﻮﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﻢ "
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ "ﺍﻻﻥ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ؟ " ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﮐﺜﯿﻔﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻨﺘﺮﻟﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻭﯾﺶ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ
برای دانلود مجموعه ی سه جلدی عشق خون آشام کلیک کنید
ﻭ ,خون ,اون ,ﺭﺍ ,ﺑﻪ ,، ,عشق خون ,اون ، ,خون آشام ,با همه ,ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ
درباره این سایت